همه چيز دان همه چيز دان .

همه چيز دان

فرش دستباف، پرچم دوم ايران در جهان است/ مسوولان با بي توجهي، تحريم فرش را چند قفله كردند

احمد كريمي اصفهاني پيشكسوت حوزه فرش در گفت و گوي تفصيلي با قدس:
فرش دستباف، پرچم دوم ايران در جهان است/ مسوولان با بي توجهي، تحريم فرش را چند قفله كردند

بهترين قاليشويي تهران

قدس آنلاين

فرزانه غلامي

احمد كريمي اصفهاني پيشكسوت حوزه فرش
به باور احمد كريمي اصفهاني آمريكا با تحريم فرش ايران، اشتباه بزرگي كرد چون به خوبي مي دانست با تحريم فرش، جمعيت زيادي از ملت ايران را به لحاظ اشتغال با مشكل مواجه مي كند اما اشتباه بزرگ تر را ما خودمان در داخل انجام داديم چون مسوولان با بي توجهي به فرش دستباف قفل تحريم را دو قفله و چند قفله كردند! ما اگر قفلهاي داخل را باز مي كرديم مي توانستيم قفل آمريكا را هم خنثي كنيم.

فرش دستباف، "پرچم دوم" ايران در جهان است؛ اين جمله شاخص ترين جمله احمد كريمي اصفهاني يكي از فعّالان پيشكسوت در اين حوزه و رييس اتحاديه توليد كنندگان و صادركنندگان فرش ايران است.

سهم ناچيز فرش دستباف ايراني در ارزآوري براي اقتصاد ملّي و گم شدن اين مزيت طلايي و اَبَرمحصول ايراني در ميان دغدغه هاي متعدّد اقتصادي و تجاري كشور، ما را بر آن داشت كه در اين روزهاي سرد زمستان با احمد كريمي اصفهاني گفتگو كنيم.

او از حدود ۶۰ سال پيش تا به امروز فراز و فرودهاي هنر صنعت فرش ايراني را از نزديك درك كرده و امروز در نقطه اي قرار گرفته كه معتقد است اين توليد فاخر وطني بيش از آن كه از تحريم آسيب ببيند از بي توجهي دولتمردان، آسيب ديده و گره زدن زلف آن به ميزان ارزآوري و نه ظرفيت بالاي اشتغال زايي را مصداق زدن قفل و حتي قفلهايي ديگر بر قفل تحريم ناجوانمردانه آمريكا عليه هنر صنعت فرش ايراني مي داند. مشروح اين گپ و گفت را بخوانيد:

آقاي كريمي اصفهاني! شما حدود ۶۰ سال در حوزه فرش فعاليّت داشته ايد. مبتني بر همين تجربه از جايگاه اين "هنر صنعت" در ايران برايمان بگوييد.

ايران، زادگاه فرش دستباف است و هنوز هم در دنيا فرش دستباف به نام ايران، سكّه خورده. ديگر كشورها بعدها و آرام آرام به سمت اين هنر صنعت رفتند. اگر تمام موزه هاي جهان را بررسي كنيد بالاي ۹۰ درصد فرشهاي دستباف موجود در اين موزه ها، ايراني است. چند سال پيش يكي از اين فرشها را در آلمان به حراج گذاشتند كه ۳۳ ميليون دلار فروش رفت و افتخاري بزرگ براي هنر صنعت فرش ايراني رقم خورد. به تعبير ديگر در جهان، فرش دستباف، پرچم دوم ايران بوده و هست. لازم به ذكر است كه هيچ صنعتي نمي تواند به اين اندازه اشتغال زا باشد. زماني كه ايران جمعيتي ۴۰ ميليون نفري داشت، حدود ۲ ميليون نفر به طور مستقيم در هنر صنعت فرش دستباف مشغول به كار بودند كه با در نظر گرفتن ميانگين ۴ نفر به ازاي هر خانوار ۸ ميليون نفر از اين محل امرار معاش مي كردند. هر كدام از اين مناطق و افراد متناسب با ذوق خود اين هنر صنعت را دنبال مي كردند لذا فرش ايراني همواره در جهان از تنوّع بالاي طرح و نقش برخوردار بوده است و ديگر كشورها به سمت برخي از اين طرح و نقشها حركت و آن را اجرا كرده اند. از ديرباز هر روستا، شهر و استاني نوعي طرح و نقش خاص خود را داشته است و در گذشته بالاي ۸۵ درصد فرشهاي ايراني با كمترين دستمزد در روستاها توليد مي شد و قاليبافي شغل اصلي مردم نبود بلكه كاري جنبي و جزئي از زندگي مردم براي تامين معاش در روستا بود و روستايي بعد از آن كه همه كارهايش را از قبيل كشاورزي و دامداري را انجام مي داد سراغ قاليبافي مي رفت كه اين مساله باعث شده بود روستايي در روستا بماند ضمن اينكه قاليبافي و زنجيره مربوط به آن به دامداري و كشاورزي رونق داده بود.

نگاهي به روند ارزآوري فرش دستباف براي اقتصاد ايران نشان مي دهد در اين عرصه افولي تاريخي رخ داده و امروز اين محصول كه به تعبير شما "پرچم دوم" ايران در جهان است، سهم ناچيزي در صادرات غيرنفتي ما دارد. چه شد كه چنين افولي رخ داد؟

بله... زماني كه صادرات غيرنفتي كشور حدود ۵/۴ تا ۸/۴ ميليارد دلار بود ۲ ميليارد و ۱۰۰ ميليون دلار از اين حجم به صادرات فرش دستباف اختصاص داشت. با توجه به اين سهم عظيم از صادرات غيرنفتي علي القاعده بايد تمام همّ و غم دولتمردان نظام بر اين قرار مي گرفت كه آن را حفظ كنند و ارتقاء دهند. در سال ۱۳۷۳ صادرات فرش ما به يك ميليارد و ۷۴۰ ميليون دلار رسيد. از آن سال به بعد متاسفانه با قوانين خلق الساعه و برخي تحوّلات، اين روند افول در ارزآوري شروع شد و از آن سال تاكنون اين عدد به حداقل رسيده تا اينكه سال ۹۹ به كمترين ميزان يعني ۶۰ ميليون دلار رسيد و اگر آمار ۱۰ ساله صادرات فرش دستباف در فاصله سالهاي ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۹ را در نظر بگيريم ميانگين اين رقم كمتر از يك درصد صادرات غيرنفتي بوده است.

به اين ترتيب وقتي سهم فرش دستباف تا اين حد در ارزآوري كاهش پيدا كرده، طبيعي است كه مسوولان ما در رتبه بندي تجاري و صادراتي كشور، توجه ويژه اي به اين محصول نداشته باشند.

ميزان توجه مسوولان و دولتمردان به فرش دستباف و جايگاه آن در رتبه بندي صادراتي تجاري كشور نبايد بر مبناي ميزان ارزآوري باشد. وقتي قرار است ميزان ارزآوري مبنا باشد طبعا دولتمردان ما حق دارند كه فرش دستباف اعتنا نكنند اما آن چه از نگاه دوستان مغفول مانده سهم بالاي هنر صنعت فرش دستباف در اشتغالزايي است حال آنكه در تمام جهان اين وجه اشتغال زايي بسيار مهم و ارزشمند است. حتي در كشورهايي مانند تركيه كه اصلا مهد فرش نبودند چند سال پيش آقاي اردوغان شخصا اعلام كرد بنا داريم نهايت كمك را به فرش بافي داشته باشيم. همان جا به همه كشورهاي توليد كننده فرش دستباف به ويژه ايران فراخوان داد هر طراح و بافنده اي كه به تركيه وارد شود تسهيلات ۳ درصدي مي گيرد! اين فراخوان باعث شد تعداد زيادي از طراحان و بافندگان ايراني به سمت تركيه جذب شوند و به خصوص طراحان ما در تبريز از اين دعوت استقبال كردند. صادرات، لوكوموتيو توليد فرش است و هنر صنعت فرش از بدو عمر تا سال ۱۳۷۳ رونقي داشت چون فقط بنا نيست فرش نو صادر شود و حتي گاهي فرش نو را با فعل و انفعالاتي به فرش كهنه تبديل و صادر مي كنند. از آن زمان تاكنون فرش كهنه در جهان جايگاه خوبي دارد.

تقريبا اگر كسي تجربه داشت و مي توانست از فرش دستبافش به خوبي محفاظت كند در نهايت اين كالا صادراتي بود. يعني نزديك به ۱۰۰ درصد كالا را مي شد صادر كردو اصل قوانين تسهيل كننده اي كه بر اين هنر صنعت حاكم مي شد بايد در حوزه صادرات مي بود اما با حذف سند "واريزنامه" در ابتداي سال ۱۳۷۴ كه در واقع تصديقي براي صادرات بود و مي شد براي واردات هم از آن استفاده كرد مشكلات اين حوزه شروع شد. امروز گفته مي شود براي ايجاد يك سغل نزديك به ۳۰۰ ميليون تومان نياز است و اگر اين عدد را ضرب در ۲ ميليون شغل موجود در هنر صنعت فرش دستباف كنيم مبلغ كلاني به دست مي آيد و اگر دولت براي كالايي مانند فرش تعهد ارزي را ايجاد نكند، هزينه اي از جيبش نرفته بلكه درآمدي كلان براي نظام است اما مسوولان ما متاسفانه بي توجهي و مبتني بر رتبه بندي ارزي با فرش رفتار مي كنند همين امر اين باعث شده مهاجرت از روستاها بسيار زياد شود و آسيبهاي بي شمار اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي ناشي از بيكار شدن بافندگان به كشور تحميل شود. ما همواره به دولتمردان گوشزد مي كنيم كه فرشي كه صادر شده شايد سالها بعد در كشور مقصد به فروش برسد پس نبايد در فع تعهد ارزي اين محصول مانند ديگر كالاها زمان تعيين كرد و مطالبه ارز از صادركننده فرش بابت كالايي كه هنوز فروش نرفته، درست نيست.

صادركنندگان ما همچنين با موانعي مواجهند كه اجازه مرجوع كردن كالا و يا انتقال به كشوري ديگر را نمي دهد. متاسفانه مسائلي كه ما در مسير صادرات فرش ايجاد مي كنيم از طرف ديگر كشورها به عنوان يك فرصت بهره برداري مي شود. از همان زماني كه ايران مانع مرجوع شدن كالا شد تركيه اعلام كرد صادركنندگان مي توانند فرشهاي مرجوعي را براي سرويس (رفوگري، شست و شو، حمل و نقل و...) به اين كشور بياورند و از قبل همين كار ساليانه حدود ۱۵۰ ميليون دلار درآمد براي خود خلق كرد. چرا نبايد خودمان اين كار را اجازه دهيم؟! در سه سال گذشته حداقل ۳۰۰ نامه از اتحاديه به مسوولان صادر شده اما متاسفانه گوش شنوايي نيست و مسائل دست و پاگير، رغبت توليد كنندگان و صادركنندگان را به شدت كاهش داده است. واقعيت اين است كه وقتي كسي را از مسيرش خارجي مي كنيد برگشتش به آن مسير امكانپذير نيست و امروز در بسياري از روستاهاي ما ديگر فرهنگ قاليبافي آرام آرام از بين رفته است.

در خصوص خروج و كشور مقصد طراحان و بافندگان فرش دستباف طي سالهاي اخير آيا آمار دقيقي در اختيار داريد؟

نه... آمار اين خروج معلوم نيست اما من شخصا از مهاجرت ۴۰ نفر از بهترين بافندگان و طراحان ايراني به تركيه اطلاع دارم و اخيرا ديگر پيگير اين خروج نبوده ام. برخي هم البته هم به دليل معضلاتي كه براي صادركنندگان ايجاد شد به افغانستان رفتند تا مشكلاتي در خصوص تامين كارگر داشتيم مرتفع شود. برخي هم به هند رفتند. واقعيت اين است كه اين تجارب ارزنده توانسته به فرشبافي اين كشورها رونق بدهد و دولتهاي مقصد هم نهايت همراهي را داشته اند. اخيرا هم كه بحث انتقال مركز ملي فرش به ميراث فرهنگي مطرح شده كه با اين انتقال ما نگران هستيم توليد، اشتغال و صادرات فرش بيش از اين آسيب ببيند و حوزه بازرگاني اين محصول به شدّت شكننده شود.

در حال حاضر فرش دستباف ايراني به كدام كشورها صادر مي شود و تحريم آمريكا از سه سال پيش تاكنون چقدر در مانع تراشي براي صادرات اين محصول نقش داشته است؟

زماني عمده فرش ما به اروپا و آمريكا صادر مي شد و امروز عمده صادرات ما به آلمان و ژاپن است. متاسفانه آمريكا عليرغم پيمانهاي بين المللي با تحريم فرش ايران در واقع به يك ملت ملتها آسيب زد و عليه مردم ايران اقدام كرد. البته دور زدن تحريم آمريكا از طريق كشور ثالث بسيار آسان بود و ما نبايد اعتناي زيادي به آن مي كرديم. به عقيده من ۸۰ درصد موانع موجود در مسير فرش، داخلي و ۲۰ درصدش به تحريمهاي خارجي مربوط است. قطعا آمريكا اشتباه بزرگي كرد چون به خوبي مي دانست با تحريم فرش، جمعيت زيادي از ملت ايران را به لحاظ اشتغال با مشكل مواجه مي كند اما اشتباه بزرگ تر را ما خودمان در داخل انجام داديم چون مسوولان با بي توجهي به فرش دستباف قفل تحريم را دو قفله و چند قفله كردند! ما اگر قفلهاي داخل را باز مي كرديم مي توانستيم قفل آمريكا را هم خنثي كنيم.

بر اساس آخرين آمار، سهم ايران در صادرات جهاني فرش دستباف از حدود ۴ سال پيش تاكنون از ۵۱ درصد به ۹/۷ درصد كاهش يافته است. كدام كشورها در اين حوزه رقيب ايران هستند و براي افزايش اين سهم چه بايد كرد؟

ما امروز رقباي ريز و درشت زيادي در فرش داريم. مثلا هند رقيب بزرگ ماست. پاكستان و افغانستان هم رقيب مان هستند. امروز جهان به دهكده اي تبديل شده و به مدد فضاي مجازي و پيشرفتهاي ديگر به راحتي انواع نقشها، طرحها، نوع بافت و... را به آساني مي گيرند. برخي كشورها مانند چين زماني رقيب ما بودند اما ديگر فعاليت در حوزه فرش برايش نمي صرفد چون كشوري صنعتي است و در حوزه فرش تقريبا به افول نزديك شده است. من معتقدم تا وقتي مشكل اشتغال داريم بايد به فرش اهميت بدهيم. چندين بار هم به وابسته هاي اقتصادي در امور خارجه گفته ام كه بسياري از كالاهاي ما در كشورهاي مختلف هنوز شناخته شده نيست. هر چند تنوع زيرانداز در جهان زياد و در مجموع توليد و تجارت فرش در جهان كم شده اما بايد كالاهاي ما به خوبي معرفي شود و كشورهايي هستند كه هنوز فرش ما را نمي شناسند و بايد وابسته هاي اقتصادي در وزارت خارجه اين كار را انجام دهند تا معرفي كالاها با هدف صادرات انجام شود.

 


برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۰ بهمن ۱۴۰۰ساعت: ۰۳:۲۳:۵۴ توسط:ادمين موضوع:

{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :